مهريه عندالاستطاعه يا عندالمطالبه
با نگاهي کلي بر سابقه رسيدگي به دعواي مهريه و ابزار قرار دادن مهريه به عنوان وسيلهاي براي مجبور کردن مرد به طلاق و متزلزل کردن خانوادهها و به زندان افتادن جمع زيادي از جوانان که چه بسياري از آنها هنوز زندگي مشترک را شروع
نکردهاند، به سادگي ميتوان به دليل گنجاندن اين شرط در سند عقد پي برد. مهريه در گذشتههاي دور به عنوان يک سنت مطرح بوده و شايد در مقابل قوانيني که همگي مردانه بودهاند و زنها را براي فعاليت اجتماعي و اشتغال در تنگنا قرار ميدادند، وسيلهاي بوده براي دفاع از حقوق زنان. اين حق در گذشته به صورتي بوده که مردان در ابتداي زندگي آن را از روي ميل پرداخت ميکردند. براي گرفتن و دادن آن روشهاي عيني وجود داشته است. اگر بخواهيم مهريه را حقي متقابل (به عنوان يک هديه خوشايند نه همراه دعوا و درگيري) در مقابل حق همسري مرد در نظر بگيريم، مطمئنا مهريههاي امروزي هرگز چنين هدفي را دنبال نميکند. مهريههاي سنگين امروزي در بهترين شکل خود به اسلحهاي دفاعي براي زنان درآمده است تا هرگاه از جانب همسر خود احساس خطر کردند به اختيار با آن بتوانند مرد را در تنگنا قرار داده و احيانا طلاق بگيرند(کمتر پيش ميآيد که مهريههاي سنگين به وسيله جوانان امروزي قابل پرداخت بوده تا تامين مالي را براي زنان در پي داشته باشد). با نگاهي به نظراتي که مربوط به مدافعان حقوق زنان است متوجه ميشويم که اکثريت قريب به اتفاق اين جمعيت با اين مفهوم به مهريه توجه دارند. همچنين با بررسي سوابق پروندههاي مهريه به خوبي به اين موضوع پي ميبريم که کارآيي مهريه از شکل سنتي خودش خارج شده است.