مقاله«خودكشي/اتانازي آنچه بايد بدانيم…»

«خودكشي/اتانازي آنچه بايد بدانيم...»

نویسنده : خانم زهرا اطهری



«لا تقتلوا انفسكم ان الله كان بكم رحيما » «نفس‌هاي خود را مكشيد زيرا كه خداوند به شما رحيم است .» نساء آيه 33

خستگي و فشارهاي زندگي يا بيماري و مشكلات ممكن است گاهي انسان‌ها را به سمت و سويي ببرد كه پوچي بر آن‌ها مسلط شود به طوري كه باعث شود قداست زندگي را فراموش كرده تصميم به اتمام زندگي بگيرند . يا ممكن است اطرافيان بيمار مرگ او را ترجيح داده خواستار مرگ يا عدم درمان او شوند اين مسائل كه ريشه در تاريخ هم دارد ما را به سوي پديده‌هاي خودكشي و اتانازي مي‌كشاند؛مسائلي كه مانند ساير پديده‌ها داراي ابعادي حقوقي نيز هستند . از اين رو بود كه به بهانه‌ي انتشار خبر ممنوعيت خودكشي در هلند قلم را به سوي بررسي خودكشي و اتانازي بردم تا شايد پاسخي باشد به سؤال ذهني شما بازديدكننده‌ي محترم …

خودكشي: خودكشي ياsuicide قتلي است كه وحدت قاتل و مقتول دارد . عملي است كه فرد براي پايان دادن به زندگي خود به صورت‌هاي مختلف به عنوان مثال حلق‌آويز كردن،مصرف سيانور ، سم، دارو، وصل كردن جريان الكتريسيته به بدن ، رگ زدن، پرش از ارتفاع ، غرق كردن ، خودسوزي و… شكل مي‌گيرد . خودكشي عملي است با سابقه‌ي تاريخي كه اگر به تاريخ ملت‌ها بازگرديم مواردي را مي‌يابيم كه در آن‌ها حتي خودكشي ستوده شده است. خودكشي معروف كلئوپاترا ، هاراگيري ژاپني‌هاي عصر سامورايي‌ها ، خودكشي مربوط به رسم ساتي زنان هندي و اينويت پيرمردان اسكيمو از اين جمله‌اند. اما در يونان قديم خودكشي جرم محسوب مي‌شده و هر كس خودكشي مي‌كرده دست وي قطع مي‌شده و در جاي ديگر دفن مي‌شده است؛ حتي در برهه‌اي از تاريخ يونان به علت رواج خودكشي در بين زنان اين مجازات كه جسدشان به صورت عريان در معرض ديد عموم قرار گيرد وضع شده كه البته نتيجه‌ي لازم را هم از آن گرفته‌اند و تعداد خودكشي‌ها با اين مجازات كاهش يافته است. در روم نيز در قرن ششم ميلادي در زمان ژوستين امپراطوري روم ازدواج با بيوه‌ي كسي كه خودكشي كرده ننگ محسوب مي‌شده و جسد فردي كه خودكشي كرده را روي چهار چرخه به پشت خوابانيده و در شهر به معرض نمايش گذاشته و سپس در زباله‌داني رها مي‌كرده‌اند . همچنين در روم قرون اول و دوم ميلادي اموال كساني كه از ترس خودكشي مي‌كرده‌اند به نفع دولت ضبط مي‌شده است . اما پس از انقلاب كبير فرانسه و رواج افكار حقوق اساسي افراد و آزادي‌هاي فردي مجازات‌هاي خودكشي ملغي مي‌گردد و خودكشي فاقد قصد مجرمانه محسوب مي‌شود.. البته بايد دانست اگرچه ارتكاب خودكشي جرم نيست اما در كشور فرانسه كسي كه اقدام به تحريك ديگري به خودكشي كند به سه سال حبس و سيصد هزار فرانك جريمه نقدي محكوم مي‌شود و اگر فردي كه تحريك شده زير 15 سال باشد مجازات مرتكب به پنج سال حبس و پانصد هزار فرانك افزايش مي‌يابد. كمك به فرد در خودكشي و تحريك وي در قوانين جزايي كشورهايي چون انگلستان، نروژ، دانمارك، ايسلند، سوئيس و حتي عراق هم مورد توجه قرار گرفته است. در قانون مجازات اسلامي از آنجا كه خودكشي به عنوان جرم تعريف نشده و قوانين كيفري قابل توسعه نيستند ؛ خودكشي جرم نيست مگر اينكه در تصويبات بعدي اين عمل جرم شناخته شود و به تبع آن مجازات قانوني نيز ندارد . اما بايد توجه داشت كه دين اسلام به شدت با هر نوع خودكشي مخالف است و اين امر به صورت صريح در آيه 33 سوره‌ي نساء ذكر شده است. از ائمه معصومين نيز روايت‌هايي در نكوهش و تحريم خودكشي ذكر شده است كه شايان ذكر است اگر عنوان شود: حضرت محمد(ص): 1-«الذي يخنق نفسه يخنقها في النار والذي يطعنها في النار» «آن که خود را خفه کند و بکشد خويشتن را در آتش جهنم خفه کرده‌است و آن که با نيزه خودکشي کند در آتش جهنم است.» 2-من قتل نفسه بشي في الدنيا عذب به يوم القيامه. «هر که در دنيا به هر گونه‌اي اقدام به خودکشي کند و بميرد و روز قيامت به همان گونه مشمول عذاب خداوندي خواهد شد.» 3- کان فيمن کن قبلکم رجل به جرح فجزع فاخذ سکنياً فخربها يده فما رقا الدم حتي مات، قال الله تعالي: بادرني عبدي بنفسه حرمت عليه الجنه. “قبل از شما مردي بود که بر اثر جراحت دست بي‌تابي مي‌کرد چاقو را برداشت و دستش را قطع کرد و از آن به قدري خون چکيد تا جان داد. خداوند متعال درباره اين شخص فرمود: «بنده من اقدام به خودکشي کرد و جانش را از دست داد من بهشتم را بر اين بنده ام حرام کردم واو را به بهشتم راه نمي‌دهم.»” 4- من شرب سما ” فقتل نفسه فهو يتمساه في نار جهنم خالداً مخلداً فيها ابداً «هر که زهر بخورد و خودکشي کند، همان زهر را در جهنم خواهد نوشيد ودر آتش دوزخ جاودان خواهد ماند.» امام علي(ع): «مسلمان به هر بلايي گرفتار مي‌گردد و با هر مرگي از دنيا مي‌رود غير از خودكشي. پس كسي هم كه قدرت داشته باشد جان خود را حفظ كند و اين كار را نكند، خودكشي كرده است.» قابل توجه است كه فقهاي شيعه و اهل سنت نيز در حرمت خودكشي اتفاق نظر دارند . صاحب جواهر در كتاب« جواهر الكلام في شرح شرايع الاسلام » مي‌نويسد:« خودكشي براي رهايي از رنج و فشار شديد ناشي از تشنگي و گرسنگي كه ممكن است به مرگ انجامد ، جايز نيست.» ضمانت اجراي ممنوعيت خودكشي در نظام حقوقي اسلام ضمانت اجرايي اخلاقي، مذهبي و عقيدتي است . مسلمانان بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه عقوبت شخصي كه خودكشي كرده دوزخ و حرام شدن بهشت است. اتانازي«Euthanasia» اتانازي يا يوتينيژيا به معناي تحت‌اللفظي مرگ خوب/شيرين، مرگ راحت ، قتل ترحم آميز ، بيمار كشي طبي ، نسريع در مرگ محتضر آمده است.و داراي انواعي است كه با توجه به شيوه‌ي عمل در آن‌ها از يكديگر متمايزند. در يك تقسيم‌بندي مي‌توان اتانازي را به داوطلبانه يعني گونه‌اي از اتانازي كه با درخواست فرد صورت مي‌گيرد و غير داوطلبانه يعني گونه‌اي از اتانازي كه بدون درخواست و حتي گاهي بدون رضايت يا اطلاع فرد صورت مي‌گيرد ؛ تقسيم نمود. گونه‌ي ديگر تقسيم بندي تقسيم اتانازي به مستقيم و غير مستقيم است كه در اين تقسيم اتانازي مستقيم حالتي است كه عمل مثبت مادي براي مرگ صورت مي‌گيرد مانند اينكه پزشكي آمپولي مهلك به بيمار خود تزريق كند.و اتانازي غير مسقيم به مواردي اطلاق مي‌گردد كه درمان‌ها كنار گذاشته مي‌شود يا به اصطلاح فرد به حال خود گذاشته مي‌شود تا بميرد. بنابراين اتانازي به صورت:«پايان دادن به زندگي يك شخص به درخواست خودش يا براي مصلحت او و براي رهايي او از رنج و عذاب خواه مشكلات زندگي يا رنج بيماري و يا رهايي ديگران از مشكلات و هزينه‌هاي زندگي او به دست فرد ديگري » مي‌توان تعريف كرد. در اروپا بنا به نظريه‌ي ارزش زندگي و تقدس زندگي اتانازي مورد بحث اخلاقي قرار گرفته و نفي شده اما نظريه‌ي كيفيت زندگي معتقد است كه اگر فرد كيفيت زندگي خود را از دست داد و خواستار مرگ بود بايد به خواست او احترام گذاشت و اقدامات درماني را قطع كرد . برخي از اروپايي‌ها معتقدند كه قانوني شدن اتانازي بحث شيب لغزنده را به وجود مي‌آورد يعني ممكن است عده‌اي از قانوني بودن اتانازي استفاده‌ي ضد بشر نمايند و به طور مثال افتادن در جاده‌ي هولوكاست را گوش زد مي‌منند. به طور كلي در قانون اروپا اتانازي مسقيم صراحتا منع شده است . البته اگر اين عمل پزشك به طور مثال براي جداسازي دوقلوهاي به هم چسبيده‌اي باشد كه در صورت جداسازي كه از آنان به طور قطع مي‌ميرد و در صورت عدم جداسازي هردو پس از مدتي مي‌ميرند بنا به مصلحت اين عمل را درست مي‌دانند و جداسازي با رأي دادگاه قانوني است. همچنين در اين مورد اگر پزشك اقدام به تجويز دارو هايي نمايد كه طول عمر را كاهش مي‌دهد از آنجا كه اكثريت علت مرگ را بيماري و نه دارو ها مي‌دانند صحيح است . جالب توجه است كه در اروپا طبق اصل آزادي فردي و حق انتخاب افراد ، افراد در انتخاب نحوه‌ي مرگ و زمان آن حق تصميم گيري دارند و اگر پزشكي موجبات مرگ را به درخواست بيمار فراهم كند قاتل محسوب نمي‌شود و نهايتا مشاركت در خودكشي به حساب مي‌آيد. در مورد اتانازي غير مستقيم نيز بايد گفت كه اروپا هرگونه عملي را كه باعث مرگ شود حتي اگر قطع لوله‌ي تغذيه به قصد اتانازي باشد كه منجر به مرگ شود را محكوم مي‌نمايد. اما در اين زمينه نيز اگر بيمار تولنا باشد و تقاضاي مرگ كند عمل اشكال قانوني ندارد. در مورد بيماران ناتوان مانند كودكاني كه بيماري لاعلاج دارند و يا بيماراني كه قادر به حرف زدن نيستند در سال 1981براي اولين بار اجازه‌ي رسمي اتانازي غير مستقيم از سوي دادگاه استيناف صادر شد. در مورد بيماراني كه در شرايط نابتي دائم يعني شرايط فاد حس و شعور نيز با توجه به اظهار نظرهاي قبلي بيمار تصميم‌گيري مي‌كنند و اگر مورد كودك باشد دادگاه بر اساس مصلحت او تصميم مي گيرد. البته با تصويب قوانين حقوق بشر مصوب 1998 اتانازي مخالف با ماده‌ي دوم اين قانون اعلام شد و در نتيجه با اتانازي مخالفت شد و اين عمل فقط در كشور هلند آن هم تحت شرايطي قانوني بود كه آن هم چندي پيش ملغي شد. در امريكا به استثناي ايالت اورگون كه پزشك در شرايطي مي‌تواند به عنوان دستيار خودكشي عمل كند اتانازي غيرقانوني است . و اگر چه خودكشي جرم نيست ولي كشتن عمدي ديگري يا مشاركت در اين كار جرم كيفري است . بنابراين اگر پزشكي ماده‌ي مهلكي را وارد بدن بيمار كند يا آن را در اختيار بيمار قرار دهد به مشاركت در خودكشي محكوم مي شود. نكته‌ي ديگر اينكه اگر شرايطي پيش آيد كه پزشك براي تسكين درد بيمار مجبور به تجويز داروهايي باشد كه از عمر بيمار بكاهند و منجر به مرگ وي شوند . در امريكا اين عمل بر اساس اصل تأثير دوسويه يعني اينكه هر خيري ممكن استبدي‌هايي نيز داشه باشد پذيرفته و مجاز است. و اما اگر مقصود بررسي اتانازي در باورهاي ديني باشد بايد گفت كه در سه دين بزرگ اسلام ، مسيحيت ، ويهوديت اتانازي حرام و زندگي مورد حمايت است و نبايد در زمان مرگ دخالت كرد. در مكتب فكري هندوئيسم نيز خودكشي و اتانازي تنها به شكل قرباني كردن خود مجاز است . سكولاريسم اتانازي را تنها با رضايت كامل فرد مجاز مي‌شمارد و امانيسم مخالف شديد اتانازي است و زندگي را براي تنها براي خدمت به اجتماع مي‌داند. اگزيستانسياليسم يعني مكتب اصالت وجود ، اتانازي به هر شكل آن را مردود مي‌شمارد ؛ اما نيواگزيستانسياليست‌ها قتل ترحم آميز را با حكم دادگاه‌هاي صالحه مي پذيرد. نكته ديگر بررسي اتانازي در كشور خودمان است . بايد توجه داشت كه بحث اتانازي به صورت صريح در قانون مجازات ذكر نشده است اما از آنجا كه دين كشور ما اسلام است و اسلام صراحتا مخالف هرگونه قتل نفس و خودكشي است بنابراين اتانازي عملي است محكوم شده و طبق تبصره‌ي 3 ماده‌ي 295 ق.م.ا « هرگاه بر اثر بي احتياطي يا بي‌مبالاتي يا عدم مهارت و عدم رعايت مقررات مربوط به امري قتل يا ضرب يا جرح واقع شود به نحوي كه اگر آن مقررات رعايت مي‌شد حادثه‌‌اي اتفاق نمي‌افتاد ، قتل و يا ضرب و يا جرح در حكم قتل شبه عمد خواهد بود.» همچنين بايد توجه داشت كه در ماده‌ي 268 اين قانون نيز ذكر شده كه اگر مجني عليه قبل از مرگ جاني را از قصاص نفس عفو نمايد حق قصاص اقط مي‌شود و اولياي دم نمي‌توانند پس از مرگ او مطالبه‌ي قصاص نمايند.» بنابراين در اتانازي داوطلبانه پزشك قصاص نمي‌شود . با ذكر اين مطالب بد نيست كه نظر بعضي از علماي شيعه نيز در اين‌باره ذكر شود. آيت الله العظمي صانعي اين عمل را حرام و به منزله‌ي قتل كل جامعه مي‌دانند آيت الله العظمي صافي گلپايگاني اين عمل را در حكم قتل عمد و حرام مي‌دانند. آيت الله العظمي نوري همداني اتانازي را جايز نمدانند و مي‌فمايند پزشك معالج ضامن است. آيت الله العظمي فاضل لنكراني : حرام است و اگر توسط پزشك معالج انجام شود حكم قتل عمد را دارد و رضايت بيمار تأثيري در حكم ندارد. آيت الله العظمي مكارم شيرازي : جايز نيست حتي اگر از روي ترحم باشد. رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله العظمي خامنه‌اي نيز كشتن بيمار مرگ مغزي را مستوجب ديه و اتانازي را حرام مي دانند. چندي پيش در كشور ما فيلمي با نام و موضوع اتانازي ساخته شد كه اين امر حاكي از نفوذ و وجود اين عمل در جامعه‌ي ما دارد . بنابراين اگر اين مسئله در جامعه‌ي ما اينگونه راه يافته بايد انتظار هم داشت كه قانون مجازات اسلامي نيز در اين رابطه ساكت نماند. بايد گفت اگر اتانازي قانوني شود چه بسا كه استفاده‌هاي سوئي از آن گردد.قانوني شدن اتانازي باعث مي‌شود كه بيماران ما كه خود را باري بر دوش خانواده‌ها و جامعه‌شان مي‌دانند درخواست اتانازي نمايند.. همچنين امكان دارد خانواده هايي كه از مشكلات زندگي بيمار خسته شده‌اند بر بيمار براي اتانازي فشار آورند، كه اين مسئله مخالف صريح حق زندگي بشر است و اين درست نيست كه از انسانها به عنوان ماشين خدمت رساني استفاده كرد به طوري كه وقتي اين ماشين خراب شد دورش انداخت . بايد به فكر تدابيري بود كه عزت انسان‌ها پايمال نگردد و بايد توجه داشت كه با توجه به پيشرفت روز افزون علم پزشكي چه بسا كه بيماريي‌هايي كه اكنون لاعلاج به نظر مي‌رسند در آينده درمان پذير شوند. بنابراي آيا بهتر نيست كه ما به جاي حذف صورت مسئله يعني حذف بيماران لاعلاج و كودكان ناقص‌الخلقه در پي حل مشكلات آن‌ها و ايجاد محيط مناسب زندگي باشيم ؟ آيا بهتر نيست حق زندگي را براي همه بخواهيم؟و سوال ديگر اينكه آيا بهتر نيست اتانازي را محكوم كنيم ؟ خاتمه: در يك جمع بندي كلي اگر بخواهيم اتانازي و خوكشي را با هم مقايسه كنيم بابد گفت كه خودكشي نوعي قتل است كه وحدت قاتل و مقتول را دارد به عبارتي خودكشي عملي خطي است كه دو نطقه‌ي آن به يك فرد منتهي مي‌شود اگر چه ممكن است در اين عمل نيز اشخاصي محرك و يا فراهم كننده‌ي ادوات قتل باشند اما در نهايت عمل قتل به وسيله‌ي خود مقتول انجام مي‌گيرد اما اتانازي عملي است مثلث وار كه سه عنصر در آن موثرند شخصي كه بر اثر عمل اتانازي كشته مي‌شود ، پزشك يا هر كس ديگري كه اتانازي را انجام مي‌دهد و خود عمل اتانازي.به عبارتي مي‌توان گفت كه اتانازي و خوكشي از حيث اركان متفاوتند اما نكته‌اي كه در واقع بيشترين اهميت را دارد اين است كه اتانازي و خودكشي هردو نوعي قتل هستند بنابراين بر اساس سياست جنايي بايد در گام نخست به دنبال جلوگيري از وقوع آن‌ها بود و نه قانوني كردن يا ديگر مسائل بايد توجه داشت كه سطح خواسته‌هاي جامعه را افراد جامعه مي‌‌سازند بنابراين بايد قانون را به سمتي برد كه خاسته‌هاي جامعه به سوي پوچ گرايي نرود و در گام بعد بايد به دنبال قوانين مكتوب براي اين پديده ها بود تا افراد به راحتي ديگران را اغوا به پايان زندگي نكنند.و مهم‌تر از همه اين كلام اميرالمومنان را سرلوحه‌ي زندگي جامعه‌مان كنيم كه:بزرگترين گناه نااميدي است …
—————————–
منبع::www.hoghooghenovin.blogfa.com

پي نوشت :

گلدوزيان ايرج،حقوق جزاي اختصاصي،تهران: دانشگاه تهران ،موسسه انتشارات و چاپ ،1383 صادقي محمد هادي،حقوق جزاي اختصاصي، تهران ، نش ميزان،1378 آقايي نيا حسين ، حقوق كيفري اختصاصي جرايم عليه اشخاص، تهران ، ميزان ،1385 اسلامي تبار شهريار/الهي منش محمدرضا،مائل اخلاقي و حقوقي در قتل ترحم‌آميز ،تهرا،مجد،1386 مترجم :عباسي محمود، قتل ترحم‌آميز،تهران،حقوقي ،1382

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.